- پیل قدم
- آنکه چون فیل گام تواند برداشت کسی که مانند فیل راه رود پیل گام: برق جه باد گذر یوز دو و کوه قرار شیر دل پیل قدم گورتک آهو پرواز. (منوچهری)
معنی پیل قدم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که زود تر از دیگران بکاری اقدام کند
پیلگام
کسی که جلوتر از دیگری به راهی برود یا به کاری اقدام کند، پیش گام
پیلگام
پیشگامی
دارای فدی چون فیل پیل قدم: گور ساق و شیر زهره یوز تاز و غرم تگ پیل گام و گرگ سینه رنگ تاز و گرگ پوی. (منوچهری)
برنگ پیل پیلگون پیل رنگ
زنی که شرم بزرگ دارد زنی که آلت وی کلان باشد
کسی که پایش شکسته و نتواند بجایی رود
آنکه نخست بکاری در آید مقدم سابق، آنکه بر دیگران سابقه دوستی و خدمتگزاری دارد، (فتوت) بزرگ قوم کبیر شیخ پدر مقدم قاید راس الحزب
آنک دلی مانند پیل دارد شجاع دلیر: ملک پیل دال پیلتن پیل نشین بو سعیدبن ابوالقاسم بن ناصردین... (منوچهری) توضیح در دیوان (منوچهری) شید دل آمده (بجای: پیل دل)
تسمۀ عقب پالان که روی ران ستور در زیر دم قرار می گیرد، پاردم، رانکی، قشقون